شبهه تناقض آیات قرآن در امکان فرزند دار شدن خدا
پرسش :
آیا بیانات قرآن، راجع به امکان فرزندن داشتن خدا متناقض نیست؟! قرآن گاهی امکان فرزند داشتن خدا را منوط به اراده الهی دانسته است(آیه 4 سوره زمر)؛ گاهی با این استدلال که خداوند همسری ندارد، امکان عملی فرزند...
پاسخ :
آیات سه گانه مورد اشاره در سؤال شاید در ظاهر یا هم منافات داشته باشند اما این منافات مورد ادعای پرسش کننده نه برآمده از آیات قرآن بلکه به خاطر عدم دقت در معنا و تفسیر صحیح این آیات است. اگر به درستی به آنچه در این آیات بیان شده دقت کنیم هیچ تناقضی در آنها وجود ندارد. برای روشن شدن مسأله این آیات را یک به یک مورد بررسی قرار می دهیم:
1. در آیه 4 سوره زمر می خوانیم: «لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»؛ (اگر [به فرض محال] خدا مى خواست فرزندى انتخاب کند از میان مخلوقاتش آنچه را مى خواست بر مى گزید. منزه است [از اینکه فرزندى داشته باشد] او خداوند واحد قهار است).
حرف «لو» در این آیه «شرطیه» است که بر محال بودن چنین اراده ای از طرف خداوند دلالت دارد. این آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند غالبا براى «کمک» یا «انس روحى» است و به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزى داشت، باز هم لازم نبود فرزند داشته باشد؛ بلکه از میان مخلوقات شریف خود افرادی را بر می گزید تا این هدف را تامین کنند. ولى از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلى و ابدى است نه نیازى به کمک کسى دارد و نه وحشتى در او تصور مى شود که از طریق انس گرفتن با چیزى بر طرف گردد و نه احتیاج به ادامه نسل دارد. بنابراین او منزه و پاک است از داشتن فرزند خواه فرزند حقیقى باشد و یا فرزند انتخابى.
ضمن اینکه کسانی که گاهی فرشتگان را فرزند خدا می پنداشتند و گاهی بین خدا و جن نسبتی قائل می شدند و گاهی هم «مسیح» یا «عزیر» را پسر خدا معرفى مى کردند، از این واقعیت روشن بی خبر بودند که این امور امکان پذیر نیست. زیرا اگر منظور از فرزند، فرزند حقیقى باشد، منجر به اموری می شود که تصور همه آنها درباره خداوند محال است؛ اموری مانند: جسم بودن، تجزیه پذیرفتن(چرا که فرزند جزئى از وجود پدر است که از او جدا مى شود)، داشتن شبیه و نظیر(چرا که فرزند همیشه شباهت به پدر دارد).
علاوه بر آن اگر منظور از فرزند داشتن خداوند، فرزند انتخابى و به اصطلاح «تبنى» باشد، این فرض نیز معنی ندارد؛ زیرا انتخاب چنین فرزندی یا به خاطر نیاز به کمک جسمانى می باشد و یا انس اخلاقى و مانند آن و خداى قادر و قاهر از همه این امور بى نیاز است.
به هر حال انتخاب تعبیر «لو» که معمولا در موارد «شرط هاى محال» به کار مى رود، اشاره به این است که این یک فرض محال است که خدا فرزندى برگزیند و به فرض محال که نیازى داشت، مخلوقات برگزیده اش این منظور را تامین مى کردند.(1)
2. بیان خداوند متعال در آیه 101 سوره انعام که می فرماید: «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»؛ (او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد، حال آنکه همسرى نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست)، بیانی جدلی و در برابر مشرکین و جواب از اعتقاد آنان است. نه اینکه واقعا فرزند نداشتن خداوند به خاطر این است که این وجود مقدس زنی را به همسری نگرفته است؛ چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نیست. زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.(2)
جدل آن است که با مبانی طرف مقابل با او صحبت شود، اعم از این که خود گوینده آن استدلال را کامل، تام و صحیح بداند یا خیر؛ به عبارت دیگر خدای متعال در این آیه طبق درک و منطق مشرکان جواب داده است که خدا فرزند ندارد، چون همسر ندارد.
3. آیه 171 سوره نساء نیز خطاب به کسانی است که ادعا می کردند حضرت عیسی فرزند خداست. این آیه به صراحت به این نکته تاکید مى کند که: «إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلاً»؛ (خدا تنها معبود یگانه است، او منزه است که فرزندى داشته باشد [بلکه] از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و براى تدبیر و سرپرستى آنها خداوند کافى است).
بر اساس این آیه فرزند داشتن خدا با یگانگی او منافات دارد و معنی ندارد او فرزند داشته باشد؛ زیرا اگر فرزندى داشته باشد شبیه او خواهد بود و این با یگانگی خداوند منافات دارد. به علاوه خدا در این آیه خود را مالک آسمانها و همه موجودات روی زمین معرفی می کند (چون خودش آنها را آفریده است)؛ بنابر این عیسی(علیه السلام) نیز مخلوق و مملوک خداست و مخلوق و مملوک نمی تواند فرزند باشد. از آن گذشته خدایى که ازلى و ابدى است و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد چه نیازى به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است که فرزندى براى جانشینى بعد از مرگ خود بخواهد؟! «وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلًا».(3)
پینوشتها:
(1). رک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 19، ص 375.
(2). رک: تفسیر نمونه، همان، ج 5، ص 379؛ المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سید محمدباقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374هـ ش، چاپ پنجم، ج 7، ص 403.
(3). رک: تفسیر نمونه، همان، ج 4، ص 223 - 224.
منبع: آیین رحمت
آیات سه گانه مورد اشاره در سؤال شاید در ظاهر یا هم منافات داشته باشند اما این منافات مورد ادعای پرسش کننده نه برآمده از آیات قرآن بلکه به خاطر عدم دقت در معنا و تفسیر صحیح این آیات است. اگر به درستی به آنچه در این آیات بیان شده دقت کنیم هیچ تناقضی در آنها وجود ندارد. برای روشن شدن مسأله این آیات را یک به یک مورد بررسی قرار می دهیم:
1. در آیه 4 سوره زمر می خوانیم: «لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»؛ (اگر [به فرض محال] خدا مى خواست فرزندى انتخاب کند از میان مخلوقاتش آنچه را مى خواست بر مى گزید. منزه است [از اینکه فرزندى داشته باشد] او خداوند واحد قهار است).
حرف «لو» در این آیه «شرطیه» است که بر محال بودن چنین اراده ای از طرف خداوند دلالت دارد. این آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند غالبا براى «کمک» یا «انس روحى» است و به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزى داشت، باز هم لازم نبود فرزند داشته باشد؛ بلکه از میان مخلوقات شریف خود افرادی را بر می گزید تا این هدف را تامین کنند. ولى از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلى و ابدى است نه نیازى به کمک کسى دارد و نه وحشتى در او تصور مى شود که از طریق انس گرفتن با چیزى بر طرف گردد و نه احتیاج به ادامه نسل دارد. بنابراین او منزه و پاک است از داشتن فرزند خواه فرزند حقیقى باشد و یا فرزند انتخابى.
ضمن اینکه کسانی که گاهی فرشتگان را فرزند خدا می پنداشتند و گاهی بین خدا و جن نسبتی قائل می شدند و گاهی هم «مسیح» یا «عزیر» را پسر خدا معرفى مى کردند، از این واقعیت روشن بی خبر بودند که این امور امکان پذیر نیست. زیرا اگر منظور از فرزند، فرزند حقیقى باشد، منجر به اموری می شود که تصور همه آنها درباره خداوند محال است؛ اموری مانند: جسم بودن، تجزیه پذیرفتن(چرا که فرزند جزئى از وجود پدر است که از او جدا مى شود)، داشتن شبیه و نظیر(چرا که فرزند همیشه شباهت به پدر دارد).
علاوه بر آن اگر منظور از فرزند داشتن خداوند، فرزند انتخابى و به اصطلاح «تبنى» باشد، این فرض نیز معنی ندارد؛ زیرا انتخاب چنین فرزندی یا به خاطر نیاز به کمک جسمانى می باشد و یا انس اخلاقى و مانند آن و خداى قادر و قاهر از همه این امور بى نیاز است.
به هر حال انتخاب تعبیر «لو» که معمولا در موارد «شرط هاى محال» به کار مى رود، اشاره به این است که این یک فرض محال است که خدا فرزندى برگزیند و به فرض محال که نیازى داشت، مخلوقات برگزیده اش این منظور را تامین مى کردند.(1)
2. بیان خداوند متعال در آیه 101 سوره انعام که می فرماید: «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»؛ (او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد، حال آنکه همسرى نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست)، بیانی جدلی و در برابر مشرکین و جواب از اعتقاد آنان است. نه اینکه واقعا فرزند نداشتن خداوند به خاطر این است که این وجود مقدس زنی را به همسری نگرفته است؛ چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نیست. زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.(2)
جدل آن است که با مبانی طرف مقابل با او صحبت شود، اعم از این که خود گوینده آن استدلال را کامل، تام و صحیح بداند یا خیر؛ به عبارت دیگر خدای متعال در این آیه طبق درک و منطق مشرکان جواب داده است که خدا فرزند ندارد، چون همسر ندارد.
3. آیه 171 سوره نساء نیز خطاب به کسانی است که ادعا می کردند حضرت عیسی فرزند خداست. این آیه به صراحت به این نکته تاکید مى کند که: «إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلاً»؛ (خدا تنها معبود یگانه است، او منزه است که فرزندى داشته باشد [بلکه] از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و براى تدبیر و سرپرستى آنها خداوند کافى است).
بر اساس این آیه فرزند داشتن خدا با یگانگی او منافات دارد و معنی ندارد او فرزند داشته باشد؛ زیرا اگر فرزندى داشته باشد شبیه او خواهد بود و این با یگانگی خداوند منافات دارد. به علاوه خدا در این آیه خود را مالک آسمانها و همه موجودات روی زمین معرفی می کند (چون خودش آنها را آفریده است)؛ بنابر این عیسی(علیه السلام) نیز مخلوق و مملوک خداست و مخلوق و مملوک نمی تواند فرزند باشد. از آن گذشته خدایى که ازلى و ابدى است و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد چه نیازى به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است که فرزندى براى جانشینى بعد از مرگ خود بخواهد؟! «وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلًا».(3)
پینوشتها:
(1). رک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 19، ص 375.
(2). رک: تفسیر نمونه، همان، ج 5، ص 379؛ المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سید محمدباقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374هـ ش، چاپ پنجم، ج 7، ص 403.
(3). رک: تفسیر نمونه، همان، ج 4، ص 223 - 224.
منبع: آیین رحمت
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}